درساندرسان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

درسان از رویا تا واقعیت

جمعه آخر سال

روز پنجشنبه آخر سال می خواستیم بریم سر خاک رفتگان اینقد شلوغ بود که نشد به جاش جمعه رفتیم هوا عالی بود یه نم بارون زده بود خدا همتون رو رحمت کنه درسان جان هر جا رفتیم برای همه سوره قریش رو خوندی ممنون بهترینم ...
11 فروردين 1394

تولد در مهد

و اما بالاخره روز تولد دخترم صبح که رفتیم مهد برای تزیین فقط یکی از دوستات اومده بود ولی ساعت تولد تو که شد باورت نمی شه تو این سرما و یخ بندان تقریبا تموم دوستات اومدن نه من باورم می شد نه هیچ کس دیگه همه به خاطر دخترم اومده بودن مهد .همه تون رو خیلی دوست دارم بهترین دوستای دنیا .تم تولد امسالت بره ناقلا بود چون سال 94 سال گوسفند بود .تموم تزییناتم مامان خودش برات درست کرده بود نفسم تموم زندگیم تو هستی.بقیه توضیحات رودر بین عکسا می دم ...   آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد... نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز... و به اندازه هر روز تو عاشق باشی ،عاشق آنکه تو را می خواهد... ...
11 فروردين 1394

برف اسفند کرمان

دخترکم چند وقت بود حسابی تدارکات تولد رو چیده بودیم و همه چیز رو آماده کرده بودیم و قرار بود به خاطر اینکه دوستات در تولدت حضور داشته باشن روز بیست و یکم اسفند ماه برات تو مهد تولد بگیریم از اونجایی که مامان خیلی حساسه و همه چیز رو از یک ماه پیش آماده کرده بود شما هم انتظار تولدت رو خیلی کشیدی .اوایل هفته قرار شد مامان جون و بابا جون برن مشهد زیارت امام رضا اول خیلی ناراحت شدی که مامان جون برای تولدت نیست ولی وقتی باهات حرف زدم و تصمیم گرفتیم یه تولدم تو خونه برات بگیریم راضی شدی ولی ...ولی .... دقیقا روز چهرشنبه بیستم اسفند ماه وقتی از خواب پا شدیم دیدیم نیم مت برف کرمان باریده اصلا باورت نمی شه مامان دچه حالی داشت همون روزم مامان جون و با...
11 فروردين 1394

درسان و آیرانا

خونه خاله نازیلا دعوت بودیم که هم خاله مهد شماست هم دوست دانشگاهی مامان .دوستت آیرانا هم بود که مامانش با ما هم کلاسی دانشگاه بوده خیلی بهت خوش گذشت ممنون خاله نازیلا که منو دعوت کردی ...
11 فروردين 1394

فرار از دوربین

چند روز پیش دخترم داشت لباساشو عوض می کرد که مامانی گیرش آورد و ازش عکس گرفت داشتی فرار می کردی که اینجوری ازت عکس نگیرم البته این شد که دیگه از اون به بعد فقط تو اتاقت لباساتو عوض می کنی فدات شم که عاشق خیار سبزی ...
11 فروردين 1394

تولد عرفان جونی

بعد از تولد ایمان نوبت به تولد عرفان رسید راستی یادم رفت بگم تولد ایمان تم قرمز بود تولد عرفان تم آبی بود کیک تولدشم تو انتخاب کردی عشقم تولد مبارک عرفان جونی ...
11 فروردين 1394

تولد ایمان عشقت

چند وقتی ایست حسابی به ایمان خاله مریم علاقه مند شدی اونم حسابی نازتو می کشه همش می گی "ایمان عشق منه " اونم کلی حال می کنه و تو هم هر روز نازتو بیشتر می کنی تولد ایمان بود که همش تو بغلش بودی ایمان جان تولدت مبارک ...
11 فروردين 1394

دوستت دارم

چه مغرور میشوم وقتی کنار منی!! شاید برای با تو بودن افریده شده ام... شاید تمام تمامیتم از آن تو باشد... تو که تکه ای از وجودم بودی و حالا تمامش... چقدر با کلامت دلگرمم می کنی... و چه زود بزرگ شدی !!! در این مسیر همراهت خواهم بود تا پای جان خود را فراموش می کنم تا تو را دریابم... ای دریای بی کران زندگی دوستت دارم... وقتی چشمانت تسلیم خواب می شوند کنارت می نشینم و غرق عطر تنت می شوم گونه های گرمت را میبوسم و باز زیر لب می گویم دوستت دارم   ...
10 فروردين 1394

برف کرمان

هر وقت ما از کرمان می ریم برف میاد پارسال هم رفتیم شمال کلی برف اومد کرمان زیاد نتونستم ازت عکس بگیرم اینم شب خسته از راه اومده بودیم بردمت تو محوطه و عکس گرفتم فدات شم   ...
7 بهمن 1393