مــــــــــــــــــــــــادر
مـــــــــــــــــــــادر!!!
گل واژه های لغت برای سراییدن نامت کمیاب است ای مادر
بوسیدن پای تو برای سپاس و قدر دانی بسیار نا چیز است ای مادر
تعظیم در برابر بزرگیت بسیار کوچک است ای مادر
تو را دوست دارم آنگاه که صدای لالایی ات نوازش جانم و راحتی روحم است
تو را دوست دارم آنگاه که وقتی می افتادم آغوشت را برای نوازشم باز می کردی
و آنوقت بود که راه رفتن را یاد می گرفتم
تو را دوست دارم آنوقت که حرف ها را در کلمه جا به جا میگفتم به من لبخند می زدی
و آن وقت بود که من داشتم حرف زدن را یاد می گرفتم و تو درستش را به من یاد می دادی
تو را دوست دارم آنگاه که مریض می شدم و تو تا صبح بیدار می موندی تا بهتر شوم
آنوقت بود که یاد گرفتم وقتی مادر شدم چگونه باشم
تو را دوست دارم آنگاه که حرف بدی زدم و تو دعوایم کردی یا حتی تنبیه ام کردی
وحال .........
اگر چه آن موقع به خاطر دعوا کردنت گریه کردم اما یاد گرفتم
که فکر کنم ، و بی ادبانه صحبت نکنم