میهمانی خونه آیرانا دوست درسان
چند وقت بود دوست داشتی بری خونه دوست مهدت آیرانا که مامانش دوست
دانشگاهی مامان بوده بالاخره این انتظارت تموم شد و رفتیم که برای برگشتن از
اونجا کلی گریه کردی
داوطلب برای بوسیدن دیگران
تمام عروسک های دنیا :
یتیم می ماندند :
اگر خدا دختر را نمی آفرید...!
کلی با هم عروسک بازی کردین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی