درساندرسان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

درسان از رویا تا واقعیت

درسان در اولین سفرش به مشهد و تهران

داشتیم راهی سفر میشدیم با پرواز ماهان به مشهد کاپتان عموئی که رو بلیطتم برات امضا کرده مشهد مقدس هتل کیان مهمون بابا جون پدرم تنها کسی است که باعث می شود یقین داشته باشم که فرشته ها هم میتوانند مرد باشند شهر بازی مشهد از مشهد رفتیم تهران برای اولین بار من بدهکار توام ای مادر همه جانی که به من بخشیدی لحظاتی که برای امن من جنگیدی وبدهکار توام عمرت را روزهایی که ز من رنجیدی اشک ها دزدیدی و به من خندیدی .......... من بدهکار توام ای مادر درسان و عینک عروسکش شباهت درسان و باباش   درسان و بچه های خاله هاش ...
21 اسفند 1391

می خواهم برایت تعریف کنم چگونه اسمت درسان شد

از ماهها قبل به فکر اسم تو بودم چند تا کتاب اسم گرفتم تو چند تا سایت سر زدم یه تعدادی اسم انتخاب کردم برای بابات گفتم از همه نظر خواستم اما هیچ کدوم تو دلم نبود تا اینکه به دنیا اومدی نمیدونم چرا روز سوم به دنیا اومدنت بود اومدم قربون صدقت برم گفتم درسان مامان باباتم همینو گرفت بدون اینکه به من بگه فرداش رفت شناسنامتو گرفت به نام زیبای درسان البته قبلا این اسم رو پیدا کرده بودم و در کل ایران 15 نفر این اسم رو داشتن که شما 16 همین نفر بودین ...
21 اسفند 1391

پدر که باشی

پدر که باشی!!!      با تمام سختی ها و مشقتهای روزگار،با دیدن غم فرزندت میگویی:      نگران نباش"درست میشود.خیالت تخت من پشتت هستم"       پدر که باشی-      سردت میشود و کت بر شانه ی دخترت می اندازی     پدر که باشی -    چهرهات خشن میشود و دلت دریایی.....آرام نمیگیری تا تکه نانی      نیاوری    پدر که باشی -    عصا میخواهی اما نمی گویی    هر روز ، خم تر از دیروز ، جلوی آینه محکم ایستادن  تمرین می کنی    پدر که باشی -   در کتابی جایی نداری...
21 اسفند 1391

اتاق نی نی جونی

درسانم اینم چند تا عکس از اتاقت که خاله مرجان و عمو مجید و خاله مریم به همراه مامان و بابا اونو درست کردن البته زحمت خریدش پای مامان جون و بابا جون مهربونت بود ...
21 اسفند 1391

درسان 25 روزه در برابر ماهی که عمو مجید گرفته

داستان از این قرار بود که وقتی درسان 25 روز داشت وحدود 4.5 کیلو وزن عمو مجید ماهی گرفت که 5 کیلو وزن داشت خاله مرجان گفت: که ماهی صید شده رو با شما پری دریایی مقایسه کنیم که اینم نتیجش!!!!!!!!!!!!!! ...
21 اسفند 1391

وقتی مادر شدم

وقتی مادر شدم یاد گرفتم با یک دست همه چیز را بر دارم وقتی مادر شدم یاد گرفتم چگونه برای موفقیت همه تلاش کنم وقتی مادر شدم یادگرفتم عاشقانه دوست بدارم وقتی مادر شدم یاد گرفتم دلیل هر چیز را بدون پرسیدن بدانم وقتی مادر شدم  یاد گرفتم با در باز حمام کنم وقتی مادر شدم یاد گرفتم زود و سریع همه کارهایم را به انجام برسانم وقتی مادر شدم یاد گرفتم چگونه یک دستی همه کار انجام دهم وقتی مادر شدم یادگرفتم بهتر بغل کنم وقتی مادر شدم یاد گرفتم چگونه باید از  هرچه دوست دارم دفاع کنم وقتی مادر شدم یاد گرفتم چگونه از مادرم قدر دانی کنم...
20 اسفند 1391